۱۳۸۷ اسفند ۲۵, یکشنبه


نیروی كلمات دگرگون كننده و تمثیلهای جهانی
ایا تاكنون عمیقا تحت تاثیر سخنان كسی قرار گرفته اید ؟آیا هنوز كلمات جان، اف كندی ،وینسون چرچیل، یا مارتین لوتركینگ را به خاطر می آورید؟این اشخاص با كلام نافذ خود نه فقط من و شما، بلكه ملتی را تحت تاثیر قرار دادند، و حتی بعد از مرگشان هم هنوز سخنانشان دیگران را تكان می دهد.

اما آیا هرگز به این فكر افتاده اید كه كلماتی كه بطور عادتی از آنها استفاده می كنید دارای چه قدرت جادویی برای ایجاد روحیه مثبت و یا ایجاد غم و افسردگی هستند؟ آیا كلماتی كه بكار می برید، سازنده اند یا نابود كننده؟ آیا در شما امید ایجادمی كنند یا نومیدی؟ برای اینكه تاثیر شگفت انگیز كلمات را در تغییر روحیه دریابید این بار كه خواستید به بیان احساسات خود بپردازند، آگاهانه در انتخاب كلمات، دقت كنید.

كلمات چنان قدرتی دارند كه می توانند آتش جنگی را بیفروزند و یا صلحی را بر قرار سازند مرابطه ای را به نابودی كشانند و یا آنرا محكمتر كنند برداشت و احساس ما نسبت به هر چیز بسته به معنایی است كه به آن چیز می دهیم كلماتی كه آگاهانه یا نا آگاهانه برای بیان یك وضعیت انتخاب می كنیم بلافاصله معنای آن را در نظرمان دگرگون می كنند و در نتیجه احساسمان را تغییر می دهند اگر ضمن تعریف واقعه ای آن را( فاجعه)بنامید ویا آن را (كمی مایوس كننده ) بخوانید احساستان در برابر آن فرق نمی كند؟ اگر مساله ای را ( مشكل بزرگ )

و یا ( اشكال جزئی) قلمداد كنید، آیا شدت احساستان نسبت به آن یكسان است؟ اگر موضوعی را كه به آن ایمان دارید با من در میان گذارید و من بگویم اشتباه است چه؟ اگر بگویم افكارتان بكلی غلط است چه ؟ بدتر از آن اگر بگویم( دروغ می گوئید ) چه ؟ آیا این طرز سخن گفتن روابط ما را تیره نمی كند؟

سالها پیش ، كشفی كردم كه برای همیشه بر زندگی من اثر گذاشت . در یك جلسه اداری، با دو نفر از همكاران نشسته بودیم كه خبر بدی به ما رسید. شدت احساسات هر یك از ما نسبت به آن خبر متفاوت بود. مهمتر آنكه هر یك از ما، احساسش را با كلمه متفاوتی بیان می كرد. من می گفتم ( خشمگینم) دومی می گفت( آزرده ام) و سومی اظهار می كرد ( ناراحتم). یادم است كه كلمه ( ناراحت) برای بیان چنان وضعیتی ، در نظر من بسیار احمقانه جلوه می كرد ! من ناراحت نبودم و جالب اینكه نه چنین احساسی داشتم و نه برای بیان آن از چنان كلمه ای استفاده می كردم. با خود فكر كردم اگر نوع كلماتی را كه بكار می بریم تغییردهیم، آیا در الگوی عاطفی ما نیز تغییر ایجاد می شود؟

پس از آن جلسه، با خودم عهد كردم كه به مدت ده روز، هر گاه از جا درفتم، بجای كلمات خشم و عصبانیت)از كلمات( آزردگی و ناراحتی) استفاده كنم. نتیجه برایم تعجب آور بود . فقط با تغییر كلمه ای كه عادتاٌ بكار می بردم شدت احساس منفی من كاهش یافت . گفتن این جمله كه ( این موضوع مرا می رنجاند )به كلی الگوی قبلی مرا در هم ریخت. بزودی از كلمات دیگری هم استفاده كردم، مثلاٌ( دارید خلق مرا تنگ می كنید). در نظر بگیرید كه از دست كسی عصبانی هستید و در حالی كه قیافه بی تفاوتی گرفته اید به اواین جمله را می گوئید.

یكی از كلماتی را كه به طور معمول برای بیان احساسات منفی خود بكار می برید انتخاب كنید، آنگاه كلمه دیگری را بجای آن بگذارید كه الگوی قبلی را در هم بریزد و یا دست كم شدت احساس را كم كند.

هنگامی كه برای بیان حالتی از كلمات تازه و غیر معمول استفاده می كنید بر چسب تازه ای به آن حالت می زنید. مثل آنكه دكمه حیاتی دیگری را فشار داده باشید. نه فقط از نظر عقلانی، بلكه از نظر عاطفی و احساسی دگرگون می شوید. كلمات، دستگاههایی را در بدن ما به كار می اندازند. اگر در این مورد شك دارید، در نظر بگیرید كه كسی به شما ناسزایی بگوید. در اینصورت نه فقط از نظر فكری، بلكه به احتمال زیاد از نظر جسمی نیز تغییراتی درفیزیولوژی بدن شما ایجاد می شود.

من كلماتی را كه بلافاصله موجب تغییر عواطف و یا كاهش و افزایش شدت احساسات می شوند، ( كلمات دگرگون كننده) می نامم.

لغاتی را كه عادتاٌ بكار می برید و دائماٌ از آنها برای بیان عواطف و احساسات خود استفاده می كنید، تغییر دهید تا بلافاصله نحوه تفكر، احساس، و زندگیتان عوض شود. این یكی از ساده ترین و در عین حال نیرومند ترین ابزارهایی است كه زندگی هر كسی رادر یك لحظه دگرگون می كند.

بیشتر ما كلماتی را طبق معمول برای بیان تجارب زندگی خود بكار می بریم، نا آگاهانه انتخاب می كنیم. غالباٌ برای تشریح عواطف خود از كلماتی استفاده می كنیم، بدون آنكه فكر كنیم این كلمات ممكن است چه اثری بر ما یا دیگران داشته باشند. این كلمات بخشی از مجموعه لغات عادتی ما هستند و عملاٌ احساسی را نسبت به زندگی خود داریم شكل می دهند.

به عنوان مثال بسیاری از مردم از كلماتی نظیر ( خفت) یا ( افسردگی) برای بیان تقریباٌ هر نوع تجربه نا خوشایند استفاده می كنند. اگر چیزی بگوئید كه خوششان نیاید (خفیف یا افسرده) می شوند . اگر نظرشان را بپرسید، باز هم خفیف و افسرده می شوند . هر چیزی آنها را خفیف و افسرده می كند، زیرا از بر چسب این كلمات تقریباٌ برای هر تجربه ای استفاده می كنند . سعی كنید لغاتی را كه برای بیان عواطف خود بكار می برید گسترده تر كنید تا اینكه كلماتتان آن حالات عاطفی و احساسی را كه انتظار دارید، در دیگران بوجود آورد.

اهمیت زبان در درك زندگی چه اندازه است؟ این موضوع، مطلقاٌ اساسی است. كلماتی را كه به تجارب خود نسبت می دهیم،به سادگی بصورت تجارب ما در می آیند.

مارك تواین زمانی گفته بود ( كلمه مناسب عامل بسیار نیرومندی است. هرگاه كلمه مناسبی را بكار می بریم هم جسم و هم درروح اثر می گذارد و آدم را مثل برق از جا می پراند.)

چه كلماتی تاثیر نیرومندتری بر شما دارند؟ كلمات نوازشگر؟ تحسین آمیز؟ اعجاب آور؟ اغراق آمیز؟

بیشتر مردم بیش از چند هزار كلمه بلد نیستند. اگر در نظر بگیرید زبان انگلیسی كه ازنظرتعداد لغت غنی ترین زبانهای دنیاست بین 500 تا 750 هزار لغت دارد، متوجه می شوید كه ما بطور معمول بیش از دو درصد كلمات زبان خود را بكار نمی بریم! بدتر آنكه خیلیها برای بیان عواطف همیشگی خود از ده،پانزده و حداكثر بیست كلمه بیشتر استفاده نمی كنند كه از آن میان نیمی از آنها نیز منفی هستند.

آیا برای بیان احساس خود( چه برای خود و چه برای دیگران) بطور معمول از چند لغت استفاده می كنید؟ چند كلمه را هم اكنون می توانید بروی كاغذ بیاورید؟

آیا اگر بخواهید در برابرجمعی از مردم سخن بگویید عصبی می شوید؟آیا دل پیچه می گیرید ؟ تنفستان تند می شود؟ ضربان قلبتان بالا می رود ؟دستتان می لرزد؟این احساسات سالها زندگی كارلی سیمون را مختل كرد.اما كسان دیگری یاد گرفته اندكه چگونه از این احساسات به سود خود استفاده كنند.مثلاٌ بروس اسپرینگستین این احساسات جسمی را هیجان می نامد و آنها را برای ایجاد حالت آمادگی ،طبیعی و مثبت می شمارد این احساسات به او یاد آور می شود كه هم اكنون باید برنامه بسیار جالبی را برای هزاران نفر اجرا كند . از نظر او بالا رفتن ضربان قلب دشمن انسان نیست، بلكه حامی اوست.

این بار كه در مركز توجه جمعی قرار گرفتید و میزان آدرنالین خونتان بالا رفت نام آن را هیجان بگذارید نه ترس.

وقتی بر چسب خاصی به چیزی زدیم نسبت به آن احساس خاصی هم پیدا می كنیم. این موضوع خصوصاٌ در مورد بیماریها صادق است. تحقیقات نشان داده است كه كلمات سرطان و سكته قلبی غالباٌ بیماران را وحشتزده می كند و آنها چنان بیچاره و افسرده می شوند كه عملاٌ سیستم دفاعی بدنشان دچار اختلال می گردد. برعكس معلوم شده است كه اگر بیماران، افسردگی ناشی از بعضی برچسبها را از خود دور كنند و بدانند كه جسم آنان برای بهبود به چه كارهایی نیاز دارد سیستم دفاعی آنان غالباٌ فعال می شود.

دكتر نورمان كازینز هنگام بحث درباره (كلمات دگرگون كننده) گفته است(كلمات می توانند موجب بیماری یا مرگ شوند. لذا پزشكان عاقل در گفتگوی با بیماران باید بسیار دقیق باشند.)

برای بیان سلامت جسمانی خود كلماتی را با دقت انتخاب كنید.

كسانی كه از كلمات ضعیف استفاده می كنند، زندگی عاطفیشان هم ضعیف است. و كسانی كه ذخیره لغاتشان غنی است جعبه رنگی در اختار دارند كه تجاربشان را نه فقط برای دیگران، بلكه برای خودشان هم رنگینتر جلوه می دهد.

امروز چگونه می توانید رنگهایی به ( جعبه رنگ عاطفی ) خود بیفزایید؟ چه كلمات مثبت و روحیه سازی می توانید به كلمات عادتی اضافه كنید . اگر مرتباٌ از این كلمات استفاده كنید زندگی شما تا چه حد شیرینتر می شود.

آیا كسانی را می شناسید كه بیش از حد خوشبخت بوده زندگی پرشوری داشته باشند؟این اشخاص برای تجارب زندگی خود غالباٌ از چه كلماتی استفاده می كنند كه بتوانید آنها را سر مشق قرار دهید و در نتیجه بعضی از الگوهای عاطفی مثبت آنان را تجربه كنید.

آیا زمان آن فرا نرسیده است كه از كلمات دگرگون كننده بجای كلمات تضعیف كننده عادتی خود استفاده كنید و روحیه بهتری پیدا نمایید ؟ تمرین زیر را انجام دهید:

1 – سه كلمه را كه در هنگام ناراحتی معمولاٌ از آنها استفاده می كنید بنویسید.

2 – خود را در حالتی شاد و سر حال قرار دهید. در ذهن خود كلمات تازه ای را پیدا كنید كه الگوی قبلی را درهم بریزد و یا لااقل شدت احساس را كم كند . مانعی ندارد كه از كلمات احمقانه، غیر عادی، یا نامناسب كه روحیه منفی را بر طرف و شادی و خنده را جایگزین آن می كند استفاده كنید. یكی از دلایلی كه من بجای ( خشم) از كلمات ( ناراحتی) یا ( خلق تنگ) استفاده می كنم، این است كه این كلمات به نظرم مسخره می آیند. هر وقت اصطلاح ( خلق تنگ) را بكار می برم، نمی توانم از خنده خودداری كنم.

شدت احساسات منفی را می توان با افزودن كلماتی به كلمات اصلی كاهش داد. علاوه بر جایگزین كردن كلمه (خشم) با (رنجش) یا (ناراحتی) می توانیم از این عبارات نیز استفاده كنیم:(دارد كمی خلقم تنگ می شود.) یا ( مختصری احساس رنجش می كنم.) یا ( گویا اوضاع اندكی نامناسب است.)

با فرزندان خود به چه زبانی سخن می گویید؟ غالباٌ متوجه نیستیم كه كلمات ما چه اثری بر آنان می گذارد. بجای اینكه به آنها بگوییم(دست و پا چلفتی!)یا ( چرا ساكت نمی شوی؟)كه این كلمات باعث می شود كه كودك، خود را بی ارزش بپندارد، سعی كنید برای تغییر حالت او از لحن نیمه جدی استفاده كنید . مثلاٌ می توانید بگویید( اگر به این كار ادامه دهی، كم كم ناراحت می شوم.) و در موقع گفتن این جمله لبخند بزنید. چیزی بگویید كه نه فقط توجه كودك ، بلكه توجه خودتان را به طرز سخن گفتن و یا رفتار مناسبتر جلب كند. سپس به دنبال آن پیشنهادی از این قبیل بدهید(عزیزم اگر این كار را اینطور انجام دهی فكر می كنم بهتر به نتیجه برسی.)

برای اینكه كلمات دگرگون كنندهرا در گفتگو های خود بكار ببرید، می توانید از اهرمهای روانی زیر استفاده كنید.

1 – با سه نفر از دوستان خود قرار بگذارید كه بجای بعضی از كلمات و عبارات عادتی از كلمات و عبارات تازه ای استفاده كنید.

2 –رفتار خود را به مدت 10 روز زیر نظر بگیرید . هر گاه متوجه شدید كه از كلمات قدیمی استفاده كمی كنید . بلافاصله با كلمات تازه الگوی خودرا در هم یریزید .واگر متوجه شدید كه بطور غیر ارادی از كلمات تازه استفاده كرده اید، بلافاصله به خود پاداش دهید.

3 – برای اصلاح رفتارتان از دوستانتان كمك بگیرید تا هر وقت متوجه شدند از كلمات قدیمی استفاده می كنید به شما تذكر دهند.( مثلاٌ عصبانی شده ای یا كمی آزرده) (مایوس شده ای یا مانوس)

آیا همیشه باید شدت عواطف منفی خود را كم كنیم؟ البته خیر؛ همه عواطف بشری در جای خود لازمند . مثلاٌ گاهی ممكن است كسی برای ایجاد تغییر، نیازی داشته باشد كه احساس خشم كند. اما سخن ما این است كه برای انجام هر عملی فوراٌ از عواطف منفی و احساسات شدید بصورت غیر لازم و نا مناسب استفاده نكنیم. هدف این است كه آگاهانه شرایطی را فراهم آوریم كه كمتر احساس رنج و بیشتر احساس لذت نماییم.

استفاده از كلمات دگرگون كننده نه تنها به رفع الگوهای رنج كمك می كند، بلكه می تواند میزان لذت را نیز افزایش دهد. با این تمرین برشدت عواطف مثبت خود بیفزاید.

1 – سه كلمه یا عبارت را كه معمولاٌ برای بیان احساسات مثبت خود بكار می برید روی كاغذ بنویسید . آیا این كلمات بقدر كافی نشاط آور هستند؟

2 – سه كلمه یاعبارت تازه را كه كاملاٌ شادیبخش باشند انتخاب كنید.

3 – از دوستان خود كمك بگیرید تا همیشه بجای كلمات قبلی از كلمات تازه و قویتر استفاده كنید.( مثلاٌ (مایل هستی یا بسیار علاقمند؟)( راضی هستی یا مشتاق) )اگر در ده روز آینده از اهرم روانی استفاده كنید، كم كم عادت می كنید كه این كلمات را به شكل مؤثر بكار برید.

نه فقط كلمات، تاثیری نیرومند بر عواطف ما دارند بلكه مجموعه های خاصی از لغات( كه آنها را به عنوان تمثیل بكار می بریم.) تاثیری خارق العاده و دگرگون كننده دارند. مثلاٌ ممكن است بگویید( از دست فلانی عصبانی هستم.) یا بگویید ( فلانی از پشت به من خنجر زد.) كدامیك از این دو بیان قویتر است؟ مسلم است كه احساس خنجری كه از پشت بزنند، اثری عمیق دارد.

هنگام استفاده از تمثیل عین واقعه را شرح نمی دهیم، بلكه آن را به چیز دیگر تشبیه می كنیم. معمولاٌ تمثیلهای ما بسیار قویتر از واقعیت هستند. فلانی واقعاٌ چه كرده است؟ مثلاٌ ممكن است پیمان شكنی كرده باشد، اما پیمان شكنی با اینكه از پشت به كسی خنجر بزنند تفاوت بسیار دارد.

شما برای تجارب دردناك یا ناراحت كننده از چه تمثیلهایی استفاده می كنید؟

یادگیری یعنی اینكه بین چیزی كه قبلاٌ درك كرده اید وچیزی كه تازه است رابطه ایجاد كنید. برای این كار می توان از تمثیل استفاده كرد.

شما هر نوع عقیده ای كه داشته باشید ممكن است قبول كنید كه حضرت مسیح معلمی بزرگ بوده است. شیوه تعلیم او چه بوده است؟ استفاده از تمثیل. هنگامی كه او به نزد ماهیگیری رفت به او نگفت( من می خواهم كه تو مردم رابه دین مسیح دعوت كنی.) بلكه گفت( از تو می خواهم كه صیاد انسانها باشی.) با استفاده از تمثیل صید ( چیزی كه قبلاٌ معنی آن را می فهمید)و ارتباط آن به مفهوم تازه ( دعوت به دیانت مسیح) بلافاصله نحوه كار رابه آموخت . تمثیل می تواند بلافاصله تاریكی وسوء تفاهم را بر طرف كند و مطلب را روشن و واضح سازد.

این بار كه با شنیدن مطلبی گیج شدید، بپرسید ( مثل چی؟ آیا ممكن است مثالی بزنی؟)

ما برای بیان جنبه های گوناگون زندگی دائماٌ از تمثیل استفاده می كنیم، هر چند كه ممكن است متوجه این موضوع نباشیم. تمثیل، چهار چوب زندگی ما را تشكیل می دهد. مثلاٌ اگر از شما بپرسم( زندگی چیست؟آن را به چه تشبیه می كنید؟)ممكن است كسی بگوید زندگی نبرد است و كس دیگر آن را بازی یا آزمون بنامد. این تمثیلها را تمثیلهای كلی می نامیم زیرا كه بطور همزمان بر جنبه های گوناگون زندگی اثر می گذارند.

اگر با این دیدگاه كه ( زندگی نبرد است) به زندگی نگاه كنید آن راچگونه خواهید دید؟ زندگی دشوار است؛ ممكن است شكست بخوریم یا كشته شویم؛فردی كه در خیابان به او بر می خوریم ممكن است دشمنمان باشد. اگر زندگی را بازی بدانیم چه؟ می تواند مایه تفریح باشد. اگر آن را موسیقی بدانیم چه؟ می تواند ضرباهنگی در آن باشد.

استفاده از كدام تمثیل صحیح است؟احتمالاٌ همه تمثیلها در جای خود مفیدند. گاهی لازم است كه زندگی را بازی بدانیم تا در نظرمان شادیبخش جلوه كند. گاهی لازم است كه زندگی را سفری مقدس بشماریم تا اینكه قدر نعمتهایی كه داریم مثلاٌ دوستان، خویشان و یا فرصتهای زندگی را بدانیم. گاهی خوب است كه زندگی را بصورت آزمونی در نظر آوریم و از این تمثیل خصوصاٌ درهنگامی كه با مصیبتی مواجه می شویم و هیچ معنای مثبتی در آن پیدا نمی كنیم استفاده كنیم. هر یك از این تمثیلها را كه انتخاب كنید بی اختیار نحوه تفكر ، احساس و واكنشتان نسبت به وقایع، تفاوت می كند.

برای تعریف زندگی از چه تمثیلهای مثبت دیگری می توانید استفاده كنید كه بیانگر معنای واقعی آن باشند؟ آنها را روی كاغذ بنویسید.

مقابله با مشكلات زندگی از نظر شما ممكن است ( بالا رفتن از نردبان موفقیت) باشد یا اینكه

( تلاش كنید تا سر خود را بیرون از آب نگه دارید.) مسلماٌ اگر اصطلاح ( پرواز كردن) بجای

( سینه خیز) رفتن استفاده كنید تصوردیگری از زمان خواهید داشت.

برای بیان كارهای روزمره خود از چه تمثیلهایی استفاده می كنید؟ این تمثیلها چه احساسی را در شما بوجود می آورد؟ چه تمثیلهای تازه ای را می توانید بكار بگیرید تا زندگی شیرینتر شود؟

تمثیل می تواند در انسان ایجاد امید كند. موقعی كه اوضاع بر وفق مراد نیست، اغلب اشخاص فكر می كنند ( همیشه به همین منوال خواهد بود.) اما شاید بتوانید از تمثیل بهتری هم استفاده كنید. مثلاٌ ( زندگی هم دارای فصلهایی است و من اكنون در فصل زمستانم.) در ضمن یادمان باشد كه در زمستان بعضیها یخ می زنند و بعضی دیگر اسكی بازی می كنند ! بعلاوه در پس هر زمستانی بهاری است! همچنان كه در پی هر روزی شبی است . خورشید طلوع می كند و می توان دانه های تازه ای كاشت. آنگاه تابستان و سپس پائیز و فصل برداشت فرامی رسد.

گاهی كارها دقیقاٌ طبق برنامه پیش نمی رود، اما اگر یقین كنید كه فصلها جای خود را به یكدیگر می دهند متوجه می شوید كه در دراز مدت نوبت برداشتن محصول هم خواهد رسید.

اگر احساس می كنید كه چیزی (شما را عقب نگه می دارد.) یا( دیواری) راه پیشرفتتان را سد كرده است، ببینید از چه تمثیلهایی استفاده می كنید. این تمثیلها باعث می شود كه نتوانید از منابع و امكانات خود برای حل مشكلات بهره مند شوید. مبارزه كردن با دیوار و یا شیئی نامرئی كه شما را عقب نگه می دارد دشوار است.

از آنجا كه خود شما این تمثیل را انتخاب كرده اید خودتان هم می توانید به آسانی آن را عوض كنید. اگر حس می كنید كه ( مشت به دیوار می كوبید) چرا بجای مشت زدن دیوار را با مته سوراخ نمی كنید؟ یا از آن بالا نمی روید؟یا از زیر آن نقب نمی زنید ؟ یا در را باز نمی كنید تا از آن عبور كنید ؟و یا آن را بصورت پلكانی سنگی در نظر نمی آورید؟تغییر تمثیلها شیوه مقابله شما را با هر مشكلی تغییر می دهد.

برای اینكه نیروی پشتكار را به خود یادآور شوید به تمثیل سنگتراش توجه كنید . چگونه وی سنگ به آن برزگی را می شكند و به آن شكل می دهد. او هر سنگ سختی را با تیشه می تراشد . ضربه اول حتی خراشی جزئی هم بر سنگ وارد نمی كند، اما او پشت سر هم صدها و یا هزاران ضربه می زند. حتی در مواقعی كه حركات او بیهوده به نظر می رسند دست از تلاش بر نمی دارد، زیرا می داند كه اگر كسی فوراٌ به نتیجه نرسد معنی اش این نیست كه پیشرفت نمی كند.پس او از زدن ضربه دست نمی كشد. زمانی فرا می رسد كه سنگ دو نیم می شود . آیا فقط ضربه آخر مؤثر بوده است؟ البته خیر. تلاش مستمر او نتیجه داده است.

آیا می توانید از این تمثیل در زندگی خود استفاده كنید و بر تلاش و پشتكار خود بیفزایید.

تغییر هریك از تمثیلهای كلی می تواند بلافاصله نظر كلی شما رانسبت به زندگی عوض كند. در یكی از سمینارهای من خانمی حضور داشت كه مرتباٌ از هرچیزی ایراد می گرفت. مثلاٌ:هوای اتاق خیلی گرم بود، بعد خیلی سرد می شد، قد نفر جلویی خیلی بلند بود و امثال اینها. بسیاری از شركت كنندگان او را ( مایه دردسر) می دانستند. اما من كه می دانستم هر رفتاری نتیجه اعتقادی است، سعی كردم آن عقیده یا تمثیل را كه همه را ناراحت كرده بود پیدا كنم. بالاخره آن را كشف كردم( تركهای كوچك كشتی را غرق می كنند.) اگر شما هم معتقد بودید هر اشكال كوچكی ممكن است كشتی تان را غرق كند آیا غیر از این عمل می كردید؟

تمثیل كلی تازه ای را به او یاد دادم و رفتار او عوض و كلاس آرام شد.

آیا شما هم به تمثیلی عقیده دارید كه باعث غرق كشتی تان شود؟

غالباٌ تمثیلی كه در یك زمینه ( مثلاٌ شغل) از آن استفاده می كنیم برای زمینه دیگر ( مثلاٌ روابط)مناسب نیست. مردی را می شناختم كه از نظر عاطفی بقدری سرد و منزوی بود كه خانواده اش هیچ نوع ارتباطی را با اواحساس نمی كردند. او هرگز احساسات واقعی خودرا بروز نمی داد و همیشه آنها را راهنمایی می كرد. شغل او مامور مراقبت برج كنترل هواپیما بود ! این شغل مستلزم آن بود كه همیشه خونسرد و بی احساس بماند و حتی در موقع بروز خطر خونسردی خود را حفظ كند تا خلبانان دستپاچه نشوند. و عادت داشت كه مرتباٌ آنها را هدایت كند . گرچه این طرز فكر برای اداره آن شغل ضروری بود ، اما مسلماٌ در خانواده نمی توانست كاربرد داشته باشد.

آیا به تمثیلهایی اعتقاد دارید كه لازم باشد در مواردی آنها را با تمثیل دیگر عوض كنید؟ آیا با استفاده از این اطلاعات می توانید یكی از دوستان خود كمك كنید؟

به كمك این تمرین تمثیلهای خود را كشف كنید و بر آنها مسلط شوید.

1 – چند تمثیل را كه در مورد زندگی دارید بنویسید. آنها را بررسی كنید و بپرسید ( اگر زندگی چنین باشد در برابر آن چه احساسی خواهم داشت؟) این تمثیل دارای چه محاسن و معایبی است.

2 – تمثیلهایی را كه در مورد یكی دو جنبه مهم زندگی ( مثلاٌ روابط یا شغل ) داریدبنویسید. آیا این تمثیلها نیروبخشند یا تضعیف كننده ؟ آگاه شدن از این تمثیل به تنهایی ممكن اسب باعث تغییر آنها شود.

3 – برای زندگی و هر یك از جنبه های آن كه برایتان مهم است تمثیلی تازه فكر كنید.

4 – تصمیم بگیرید كه در یك ماه آینده براساس این تمثیلهای تازه زندگی كنید. مثلاٌ مرتباٌ به خود یادآور شوید كه شغل یعنی...

گاهی تمثیل، بهترین راه كمك به اشخاص است.

موقعی كه پسر من ( جاشوا) شش ساله بود یكی از دوستانش مرد، و او با چشمان گریان به خانه آمد .

به او گفتم( عزیزم می دانم چه احساسی داری. اما علتش این است كه تو هنوز یك كرم ابریشم هستی.) با این گفته فكر او منحرف شد. بعد شرح دادم كه كرم ابریشم ابتدا بصورت كرم است و موقعی كه به دور خود پیله ای می تند، ظاهراٌ مرده به نظر می رسد. اما در واقع چنین نیست. جاشوآگفت( بله او در حال تبدیل شدن به پروانه است.)

گفتم ( درست است و این آغاز زندگی تازه اوست. تو نمی توانی دوست خود را ببینی زیرا او هم اكنون زیباتر و نیرومندتر از همیشه بر بالای سر ما پرواز می كند. گاهی اوقات كافی است كه به خدا اعتماد كنیم، زیرا اوست كه می داند چه موقع ما باید به پروانه مبدل شویم...)


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر